تاريخ انتشار : ١٣:٣٤ ١٧/١١/١٣٨٨

رضا اميرخاني قطعا جزو اموال يك طيف خاص سياسي نيست!
ستایش محض.دفاع مطلق.از رضا امیرخانی.

بسم الله


(روزی جایی خواهم نوشت که در همه ی دنیا فقط دو نفر هستند برایم که میتوانم لاینقطع مدحشان کنم بدون آنکه مبالغه ای کرده باشم و یکسر ستایش شان کنم بدون آنکه ذره ای زیاده گفته باشم..یکی رضا امیرخانی و دیگری مهندس..)

1-هرکس که وبلاگی میزند،قطعا هنگام شروع به کار یکسری مطالب و موضوعاتی دارد که به خاطر گفتن آنها وبلاگ را زده است.گفتن درباره ی رضا امیرخانی قطعا یکی از دلائل وبلاگ زدنم بود. رضا امیرخانی همیشه برایم موضوعی بزرگ بود.هرچند مدتهاست به این نتیجه رسیده ام که هیچگاه در مورد او نخواهم نوشت. بخاطر بزرگی اش.حس جالبی است،اینکه با وجودی که هیچکس را قبول ندارم اینقدر به رضا امیرخانی ارادت دارم. تقریبا مطمئنم به اینکه هیچ کس به قدر من ارادت مند او نیست و هیچ کس به اندازه ی من این همه سال تمام نوشته های او را نخوانده است.هیچ گاه در مورد رضا امیرخانی نخواهم نوشت که او آدمی بزرگ است و با ابعادی بسیار. و وقتی یک موضوع اینقدر بزرگتر از من باشد،منطقا قابل نوشتن نیست. همانطور که مشهد.و همانطور که مهندس. فکر میکنم هیچ کس او را نشناخته.و هیچ کس هم او را نخواهد شناخت.سالها باید بگذرد تا آدمها بفهمند رضا امیرخانی چه بود.

2-اما این متن امیدوارم کوتاه،که در ادامه میخوانید،حرفی است در جواب به مطلبی که از یاسر خواندم.که«آقای امیرخانی ما را شرمنده کرد».این قرار است ردی باشد بر یاسر و هم همه ی کسانی که این روزها«طلبکارانه»از رضا امیرخانی شکایت میکنند. و هم قرار است دفاعی«مطلق»باشد از رفتار سیاسی رضا امیرخانی. (بعدتر:تازه جواب سایت ارمیا به مطلب یاسر را دیدم. این مطلب را قبل دیدن آن نوشتم. و هم اینکه خیلی حرفها را نزدم اینجا. به یک دلیل ساده. اینکه نمیخواست بحث گسترده شود. که بحث از نسبت رضاامیرخانی و طیف انقلابی بحث بزرگ و دامنه داری است و حرف در آن مورد زیاد است. اینجا فقط«شکایت»کرده ام.همین..)

یاسر-و خیلی از انقلابی های دیگر-شکایت دارند. از اینکه چرا رضا امیرخانی در حوادث اخیر سکوت کرده است. و برخلاف توقع آنها به دفاع از حاکمیت برنخاسته است. و در جزء جزء این شکایتشان اشکال است.از اصل توقعشان تا شناخت غلطشان از او.

و قبل از شروع بحث باید بگویم که به نظر من اصلا کسی حق ندارد او را مواخذه کند. هرکاری که کرده باشد و هر عقیده ای که داشته باشد.این یادآوری حق بدیهی انسانهاست که این روزها فراموش شده و دیگر کسی انتظار رعایتش را هم ندارد. باید دوستان انقلابی بفهمند،که کسی اساسا«حق»ندارد رفتارهای سیاسی یک شخص دیگر را برای خود بسنجد و حکم بدهد. او آزاد است به عقیده داشتن. و بدیهی است که عقائد سیاسی نه ااز اصول دین است نه از فروع.و طبیعتا به کسی دخلی ندارد.به هیچ کس.پس اصل اشکال وارد کردن،«وقاحت»است.

و اما به چه حقی از او توقع دارید؟دردآور لحن اینهاست.که از رضا امیرخانی ناراحتند به عنوان اینکه توقعشان را برآورده نکرده و دردآورتر اینکه از او ناراحتند که چرا«حق»شان را ادا نکرده. و این بازگشت به یک حس دارد.آن حس اشتباه که«ما رضا امیرخانی را رضا امیرخانی کردیم».توهم این است که باعث شده اینها از بالا نگاه کنند و«طلبکار»باشند. برادران عزیز من،شما حق توقع از او ندارید،که هیچ حقی بر گردن او ندارید. که نکته ی کلیدی اینجاست: رضا امیرخانی را شما رضا امیرخانی نکردید. چه کسی این توهم غلط را به راه انداخت که بگوئید«رضا را ما معرفی کردیم ما او را بزرگ کردیم در نگاه ها و این حق ما نبود»؟..

« توقع داشتیم، این برادر عزیز به عنوان یکی از خواص جامعه ادب و فرهنگ ایران اسلامی، حرفی بزند، خودی نشان دهد» خواص جامعه ی ادب و فرهنگ ایران اسلامی یعنی چه؟معیارها و ملاکات داخل آن جامعه حساب شدن چیست؟حدود آن جامعه چیست؟آدابش چیست؟که او را داخل آن میکنید و بعد از او طلب هم دارید؟..

«امید داشتیم که رضا امیرخانی وقف ولایت باشد. امید داشتیم رضا امیرخانی آرمان ها و ارزش ها را با سکوت خود در هاله ای از ابهام قرار ندهد. امید داشتیم حضور در صحنه خود را حفظ کند.» وقف ولایت بودن ملاکش چیست؟آرمانها و ارزشهای او را چه کسی باید معین کند؟چه کسی باید مشخص کند او در صحنه بوده یا نه؟سنگ بنای اشتباه در همین جاست. که برای او تصمیم گرفته شود. از طرف او تشخیص داده شود وظیفه اش.و این چه لطیفه ای است برای خود..

« امید داشتیم در صحنه سیاست کنار نکشد و صدها امید که ناامید شد» مگر وارد این صحنه شده بود که کنار کشیده باشد حالا؟اشکال از روز اولی بود که داستان سیستان را حمل بر سیاست بازی های روز کردید. و بعد حالا جا میخورید. که اصلش آن روز نفهمیدید رضا امیرخانی در داستان سیستان عقیده اش را نوشت.و نه سیاست میورزید و نه کیسه میدوخت..

و جملاتی دیگر.که همه شبیه این. حائز اشکال هم در صورت قیاس و هم در مواد..

و من روی سخنم با یاسر نیست.که با همه ی سیاست زده گان انقلابی این روزهاست که خونخوارانه،مخالف را حتی اگر رضا امیرخانی باشد،تاب نمیآورند.وحشیانه فقط موافق میخواهند. فقط تائید میخواهند. و حق دیگر اندیشیدن را برای هیچ کس حتی اگر رضا امیرخانی باشد قائل نیستند..

و رضا امیرخانی اینجا موضوعیت ندارد. او الان یک مثال روشن است برای من. همانطور که محسن حسام مظاهری هنگام حمایتش از میرحسین اینگونه بود.و همانطور که سید مهدی شجاعی. که این قوم،حتی به تابلو دار ترین و نشان شده ترین موافقان و هم کیشان شان هم رحم نمیکنند. به گاه ی که مخالف اینان فکر کنند. و تشخیص بدهند. حتی اگر سابقه ای مانند داستان سیستان داشته باشند..

و این زنگ خطری است. برای جامعه ی رو به اضمحلال و بی اخلاق ما. و برای طیف موسوم به انقلابی. که این روش،این مرام برخورد با دوستان،به بدجایی کشیده خواهد شد. جایی شبیه همین منجلاب کنونی.سیاست ورزی بچه گانه،آفت همه ی جنبه های زندگی امروز ایرانی شده است. و کسی باید کاری کند قبل از آنکه دیر بشود..

میخواستم حرف از سیاست الاکلنگی بزنم و منطقی بودن سکوت رضا امیرخانی در هر حال و هم پرداختن به این قضیه که رضا امیرخانی قطعا جزء اموال طیف مذهبی-از کیهان تا رهگذر و پرویز-نیست و اینکه بیشترین ضربه را از همینها خورده و اینکه این رضاامیرخانی بود که ادبیات انقلاب را بزرگ کرد و به میان مردم برد و اینکه اگر حقی باشد،اوست که بر گردن ادبیات انقلاب حق دارد و اینکه اگر او نبود قطعا موفقیت دا هم نبود و کلی حرفهای دیگر،که دیدم جای آن حرفها اصلا نیست الان و بحث اصلا به آنجاها کشیده نباید بشود که در مقدمات اولیه الان اصلا ایراد است..
در همين رابطه :
. رضا اميرخاني مال ما نيست
. رضا اميرخاني مال ماست
. ماخذ: وبلاگ طلبه، ضد طلبه

  نظرات
نام:
پست الکترونيک:
وب سايت / وب لاگ
نظر:
 
   
 
   
   صفحه نخست
   يادداشت
   اخبار
   تازه ها
   يادداشت دوستان
   کتابها
   درباره نويسنده
   تيراژ:٨٦٠٢٥٠
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
 

 
بازديد کننده اين صفحه: ٩٣٣٩
.کليه حقوق محفوظ است
© CopyRight 2008 Ermia.ir & Amirkhani.ir
سايت رسمي رضا اميرخاني
Because when the replica watches uk astronauts entered the replica watches sale space, wearing a second generation of the Omega replica watches, this watch is rolex replica his personal items.