تاريخ انتشار : ١٢:١٣ ٨/٥/١٣٨٧

گزارش جلسه‌ي كتاب‌فروشيِ معارف، چهارراهِ كالج

مشروح سخنان نويسنده «بيوتن» در انتشارات معارف؛

اميرخاني: آينده ادبيات داستاني انقلاب به‌شدت روشن است 

خبرگزاري فارس: رضا اميرخاني، در يك نشست پرسش و پاسخ، به سؤالات زيادي درباره رمان «بيوتن»، پاسخ گفت و تأكيد كرد كه آينده ادبيات داستاني انقلاب به‌شدت روشن است و همين‌كه امروز از سيطره ادبيات چپ و جهاني درآمديم خود بزرگترين اتفاق است.




به گزارش خبرنگار ادبي فارس، «رضا اميرخاني» داستان‌نويس، در مراسمي كه عصر ديروز توسط انتشارات معارف براي معرفي آثار نويسندگان انقلاب برگزار شد، گفت: خوشحالم كه يك پاتوق ادبي بدون اين‌كه زيراكس بگيرد و كپي بزند هنوز چراغش روشن است. اميدوارم تعداد اين پاتوق‌ها بيشتر شود. مجامع ادبي هرچه مستقل‌تر باشند، خلاقيت ادبي ادبيات انقلاب نيز بيشتر خواهد شد.
وي در پاسخ به اين‌كه جامعه آمريكا از نظر او چگونه است، بيان داشت: فكر نمي‌كنم بيش از اين دو كتابي كه نوشته‌ام آمريكا چيزي براي عرضه داشته باشد. نسل ما بيشتر مواجه‌اش با آمريكا براساس مسائل آكادميك است. در رمان «بيوتن» يك آمريكاي سياه براي مخاطب نمايان مي‌شود كه تنها درباره رويارويي مهاجران با آن جامعه است، ولي در كتاب «نشت نشا» درباره ويژگي‌هاي دانشگاهي آمريكا بحث شده است.
وي ادامه داد: رمان «بيوتن» مواجهه انسان مهاجر شرقي با ايالات متحده است و وارد زندگي شهروندان آمريكا نشده چون واقعاً با يك سال و يا حتي بيشتر زندگي در يك كشور نمي‌توان در خصوص زندگي شهروندان آن كشور چيزي نوشت. در اين رمان سعي كرده‌ام فضاي روابط انساني بين ايراني‌هاي مهاجر و جامعه آمريكا را به صورت كاملاً واقع‌گرايانه شرح دهم. اين كتاب براي شناخت فضاي مهاجرت و شناخت مهاجران و زندگيشان در آمريكا است نه براي دستيابي به درك صحيحي از زندگي شهروندان آمريكايي.
«اميرخاني» در خصوص حجم بالاي كتابش اظهار داشت: ‌در يك وجه اين حجم در صنعت نشر و بازار كتاب مناسب نيست ولي از سوي ديگر يعني اين‌كه آيا مي‌توانستم كتاب را در حجم كمتري بنويسم بايد بگويم كه در حد نياز نوشتم. بلد نبودم در فضاي كوتاه‌تري بنويسم. به ازاي قصه ممكن است صفحات زياد باشد، اما به لحاظ حرف خير. بابت اين كار كه خيلي هم كار سهل‌خواني نيست جلسات زيادي برپا شده است. اين كار داراي لايه‌هاي متعدد است و ورود مخاطب و منتقد به لايه‌هاي پايين‌تر كار برايم زيباتر و جذابتر است.
وي در خصوص منفعل بودن شخصيت‌هاي رمان «بيوتن» گفت:‌ اشتباه از من است كه در جلسه‌اي لغت «منفعل» را به كار بردم و پس از آن در همه جلسه‌ها اين بحث مطرح مي‌شود. اما اين را بگويم كه تفسير اثر وظيفه من نيست بلكه وظيفه خواننده و منتقد است. رسم‌الخط نيز يكي از بحث‌برانگيزترين مسائل در خصوص اين رمان است. براي مثال در گفت‌وگوهاي «خشي» تمام اعداد را به صورت عددي نوشتم نه به صورت حروفي. مثلاً «دوباره» را به صورت «2باره» مي‌نويسم چون مي‌خواهم روح حسابگر خشي را نشان‌ بدهم.
وي در پاسخ به اين‌كه آيا تغيير شخصيت «ارميا» به دليل خروج از جامعه ايران است، بيان داشت: تغيير ارميا در هر دو داستان به دليل تغيير جامعه ايراني است نه جامعه آمريكا. ما جامعه‌اي در حال تحول هستيم.
وي در پاسخ به اين‌كه چرا در اين رمان شخصيت‌هاي ژاپني، نقش‌آفريني جنبي دارد، گفت: اين‌ها تنها يك موتيف هستند در خصوص نگاه توريستي ما به جهان. در آمريكا ضرب‌المثلي است كه مي‌گويد «سياه را بدون موسيقي نمي‌بيني و ژاپني را بدون دوربين عكاسي».
وي ادامه داد: در نوشتن جاه‌طلبي ممدوح وجود دارد. نويسنده هنگام نوشتن فكر مي‌كند كه مي‌خواهد بهترين اثر دنيا را خلق كند، اما شاهديم پس از آن مي‌بيند كه اينطور هم نبود. نوشتن جاي تواضع نيست. ما در ايران هنگام نوشتن تواضع مي‌كنيم ولي پس از اين‌كه مي‌نويسم احساس مي‌كنيم كه بهترين كار را عرضه كرده‌ايم. خيالم از اين بابت راحت است كه تمام انرژي‌ام را در «بيوتن» صرف كردم و چيزي كم نگذاشتم تا دلم بسوزد.
وي اظهار داشت: نويسنده هرچقدر بخواهد مي‌تواند تقدير شخصيت‌ها را رقم بزند اما نمي‌تواند همه جا وارد داستان شود، او در اين زمينه محدود است. سعي من اين بوده كه نويسنده همه جا وارد داستان نشود اما اتاقك‌هايي را در داستان تعبيه كردم تا بتواند از درون آن‌ها اندكي به ماوقع داستان سرك بكشد. در «بيوتن» لايه‌هاي متفاوت وجود دارد و مخاطب بايد هر كدام را بپيمايد تا به ديگري برسد.
وي در پاسخ به اين‌كه عبارت «مؤمن در هيچ چارچوبي نمي‌گنجد» (كليدواژه‌ داستان سيستان) و اين‌كه منظور از چارچوب چيست، گفت: منظور از چارچوب، چارچوبي است كه عقل جزئي و غير قدسي براي انسان رقم مي‌زند. ما در شريعت‌مان چارچوب‌هاي خوبي داريم كه به ما آموزه‌هاي انساني را مي‌آموزند ولي منظور من از چارچوب در اين داستان چارچوب عقل جزئي است.
اميرخاني تصريح كرد: ادبيات چپ سال‌ها به ما ياد داده كه شخصيت اول داستان بايد فقير باشد، اما من در شخصيت‌‌پردازي داستان‌هايم چنين دغدغه‌اي را نداشته‌ام. شخصيت‌ها در درون من زندگي كرده‌اند و بخشي از وجودم بودند و من با آن ها زندگي كرده‌ام. هر داستان‌نويسي به نوعي بايد با شخصيت‌هاي داستانش زندگي كند. شخصيت‌هاي داستان مراتبي از نفوس مختلفه ما هستند.
وي در پاسخ به اينكه آيا او نويسنده‌اي سفارشي است، گفت: تا سفارشي به چه معنا باشد. نويسنده‌اي كه بيش از نوشتن كارش بابت آن كار ننوشته پول دريافت كنند، نويسنده‌اي است سفارشي. سفارش گرفتن سوژه به معناي ايده گرفتن منعي ندارد و به هيچ‌وجه مزمت شده نيست.
«اميرخاني» در خصوص قياس دولت و ولايت در بخشي از كارش گفت: ولايت فقيه امري است كه ريشه 1400 ساله دارد. ولايت چيز ريشه‌دار و عميقي است كه در فضاي شيعه ايراني وجود مؤثر دارد و حتي ريشه‌هاي ولايت پيش از اسلام در شاهنامه هم قابل پيگيري است. اما دولت يك مفهوم امروزي است و ما بايد با آن به صورت معمول و با ديدي غيرقدسي برخورد كنيم و آن را نقد كنيم.
اين نويسنده در پاسخ به اين‌كه چرا نوشتن رمان «بيوتن» مدت زمان زيادي طول كشيد تصريح كرد: گرفتاري‌هاي شخصي و همكاري با دو سه نهاد ادبي وقت مرا بسيار گرفت. از طرف ديگر هم دو كتاب ديگر همزمان با نگارش اين داستان متولد شدند.
وي در خصوص رئاليسم بومي كه در چندين سخنراني و مراسم نقد كتاب به آن اشاره كرده بود، گفت: من هنوز مسير مشخصي از رئاليسم بومي را پيدا نكردم. بسياري از منتقدين مي‌گويند اين شيوه‌ داستان‌نويسي من رئاليسم نيست و نوشته‌هاي من اصلاً داستان نيست. بگذار بگويند. من اصلاً اين داستان‌‌ننويسي را دوست دارم.
اميرخاني در خصوص شيوه نگارش كلمه «بيوتن» در عنوان كتاب گفت: من با اين تغيير «ط» به «ت» خواستم بفهمانم كه مفهوم وطن ديگر مفهوم مألوف در ذهن ما نيست. مفهوم مدرني شده كه ديگر كمتر با آن ارتباط مي‌گيريم. من با كلمه وطن بازي كردم چون مثل وطن‌هاي قديم نيست. در همين رمان «ارميا» دلش براي وطنش تنگ شده، اما مفهوم اين وطن ديگر آن مفهوم قديم نيست. وقتي مرزهاي جغرافيايي و سياسي با جهاني شدن به شدت تحت فشار براي حذف است بايد صحبت از وطن بحثي عميق‌تر شود.
وي در پاسخ به اين‌كه چرا قسمت‌هايي از رمان «بيوتن» گنگ است، پاسخ داد: قسمت‌هايي از رمان «بيوتن» هست كه آن‌را براي كساني كه ذهن تأويل‌گرا دارند نوشتم، اما زمان‌هايي هم هست كه خواننده را به ترديد مي‌اندازد. وقتي كاري عميق شد تأويل‌هاي عميق به دست خواهد آمد.
وي درپاسخ به اين‌كه چرا ما رمان و رمان‌نويس حرفه‌اي نداريم، اظهار داشت: ما به دليل وجود نفت رمان‌نويس نداريم. خيلي از چيزها در ايران واقعي نيست چون ما نفت داريم. تا وقتي هم كه نفت و مسئول فرهنگي نفتي وجود دارد رمان حرفه‌اي وجود نخواهد داشت. رمان برجسته در شرايط تمدني برجسته خلق مي‌شود. اين تمدن بايد همه چيزش شكل بگيرد تا رمان هم شكل بگيرد. تا موقعي‌ كه تمدن ما در دوره جنيني به‌سر مي‌برد انتظار داشتن يك رمان جهاني بزرگ دور از دسترس است. در تمدن ما ابوعلي‌سيناها وجود داشته است. آيا مي‌توان گفت امروز فرهنگ ما عقيم شده و ديگر ابوعلي‌سينايي وجود ندارد؟ مسلماً خير. آن ابوعلي‌سينا وجود دارد ولي امروز دارد در فلان روستا و بهمان بيمارستان مردم را ويزيت مي‌كند چون ما شرايط و امكانات بيشتر را براي پيشرفتش فراهم نكرده‌ايم.
وي در خصوص آينده ادبيات انقلاب اسلامي تصريح كرد: افق روشني پيش‌روي ماست. آينده ادبيات داستاني انقلاب به‌شدت روشن است. همين‌كه امروز از سيطره ادبيات چپ و جهاني درآمديم خود بزرگترين اتفاق است. مرز ادبيات انقلاب اسلامي با ادبيات جهاني مشخص شده است. اما از آن‌طرف در حوزه ادبيات انقلاب اسلامي ما ناشران خيلي خوب و موفقي نداريم.
وي درپاسخ به اين‌كه شما چه چارچوب فكري داريد، بيان داشت: چارچوب ذهني من مثل تمام ايراني‌ها در سيطره وقايع اطرافم مانند انقلاب اسلامي و شخص امام خميني (ره) و رهبري است. در داستان‌هايم تفاوتي ميان نويسنده داستان و من واقعي وجود دارد. راوي داستان شخص نويسنده‌ نيست.
وي دربخشي ديگر از صحبتش گفت: مطمئن باشيد اگر روزي حرفي براي گفتن نداشته باشم، ديگر نمي‌نويسم. من براي نويسندگي از كسي حكم نگرفته‌ام و تا روزي كه احساس كنم حرفي دارم براي نوشتن مي‌نويسم. من همواره صادقانه نوشتم و سعي كردم جهانم را خودم بسازم. در جهان داستاني كه خودتان مي‌سازيد دروغگويي كاملاً بي‌معنا است. من در جهان داستاني‌ام براي تمامي روابط علت و معلولي داستان پاسخ دارم. شايد من در آينده با يكي از كتاب‌هايم مخالف باشم، يا در آن زمان چنگي به دل من نزد اما من كه دروغ نگفتم كه بخواهم آن‌را تكذيب كنم.
اميرخاني درباره رمان در دنياي مدرن اذعان داشت: در دنياي جديد بايد تعريف جديدي هم از رمان ارائه كنيم كه مطمئناً با آن تعريف سروانتس متفاوت است. تعريف رمان در دنياي انفجار اطلاعات مسلماً با تعاريف گذشته‌اش فرق دارد. در دنياي رسانه رمان ابزاري مي‌شود كه مردم با آن به كسب اطلاعات مي‌پردازند. رمان پديده بسيار كارآمد و نوظهوري براي تبليغات است. ما بايد رمان را در دنياي رسانه بازتعريف كنيم. الگوسازي يكي از كارهاي و وظايف رمان است مثلاً در «بيوتن» يك ضدشخصيت امروزي مثل خشي وجود دارد كه اگر من بتوانم ناموجه‌ بودن آن را به منصه ظهور بگذارم كارم را تمام و كمال انجام داده‌ام.
در همين رابطه :
ماخذ: خبرگزاري فارس

  نظرات
نام:
پست الکترونيک:
وب سايت / وب لاگ
نظر:
 
   
 
   
   صفحه نخست
   يادداشت
   اخبار
   تازه ها
   يادداشت دوستان
   کتابها
   درباره نويسنده
   تيراژ:٨٦٠٢٥٠
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
 

 
بازديد کننده اين صفحه: ٥٩٧٠
.کليه حقوق محفوظ است
© CopyRight 2008 Ermia.ir & Amirkhani.ir
سايت رسمي رضا اميرخاني
Because when the replica watches uk astronauts entered the replica watches sale space, wearing a second generation of the Omega replica watches, this watch is rolex replica his personal items.