تاريخ انتشار : ٢١:٢١ ١٠/٧/١٣٨٧

بی‌وتن از تمام زمین بی‌نصیب است!
وبلاگ يه دانش‌جو و قس علي هذا
بی‌وتن از تمام زمین بی‌نصیب است.
 
ماه رمضان پیوند ناگزیری دارد با امام عصر. چرا که تنها اوست که روزه‌دار حقیقی‌ست و ما همه در نسبت نزدیکی‌و دوری با اوست که از روزه بهره‌مند می‌شویم.


این روزها به این عقیده رسیده‌ام که هنوز تا ظهور حضرتش زمان زیادی را بایست انتظار بکشد این زمین وامانده‌مان. هنوز زمینه دهه و بلکه صده و -کسی چه می‌داند- هزاره فجر نهایی فراهم نه‌شده است. هنوز زمانه ما خیلی فقیر است. فقیر از بابت عدم درک نیاز خود به حضرتش. هنوز بشر بایستی رنج بکشد بسیار زیاد. تا جایی که فریاد برآرد. هنوز بایست منتظر دوران رنج بزرگ شد. منتظر اسارت. و این جملات را با خودمان هستم. همین جامعه انقلابی اسلامی خودمان. همین‌جایی که ولایت فقیه دارد. می‌خواهم به‌گویم که بایست یوغ بست. و این را از داستان ارمیا نقل می‌کنم آن‌جا که دارد:


«اين كلام از جانب خداوند بر ارميا نازل گرديد و خدا به من چنين گفت: براى خود بند و يوغ‏هايى بساز و به گردن بيفكن... و هر امّتى و مملكتى كه (نبوكد نصّر) پادشاه بابل را خدمت نكند، و گردن زير يوغ پادشاه بابل ننهد خدا مى‏گويد: آنان را به شمشير و قحط و با سزا خواهم داد»


و این در هنگامی است که ارمیا در اورشلیم، شهر خدا مبعوث شده. هنگامی که مردمان اورشلیم روی به معصیت آورده و ارمیا هشدار می‌دهد که یوغ به‌بندید بدین معنا که مقیدتر باشید و در یک تاویل عمیق‌تر این‌که آماده اسارت توسط بخت‌النصر باشید. امپراتور بابل. این شعر را داشته باشید:


طرحی از ابليس
از محبوبة مقدونی ملعون
در شبيخون شراب و شعله
در شبگير خشم و خون
طرحی از تائيس
از قديسة بی شرم آتن
معبدش در نيس
ماده ديوی قامتش شش زرع و سيصد پای چيزی كم
مشعلش در دست و تاجش
بر سر از تاراج ملك جم
رانده شايد پار يا پيرار از پاريس
مانده بر خيزابه‌های سرخ آتلانتيس
طرحی از تائيس
آنك آن تنديس بی همتای آزادي
دل ربا بر ساحل دريای آزادي
طرحی از تائيس
طرحی از تائيس
از محبوبة ملعون اسكندر
طرح فرياد زنان جفت جوی در مدخل بندر
طرحی از تائيس و مشعل
طرحی از تاراج
طهر قهر ماندانا تا فروهر
تا شمعدان تا خاك
طرح آزادی به رغم بندگی كردن
طرح مشرك طرح كافر زندگی كردن
طرح اومانيته باليده از تخنه
طرح در ايمان انسان آخرين رخنه
طرحی از تائيس مشعل دار
از ابليس
ماده ديوی مانده بر امواج آتلانتيس
طرحی از تائيس
اين كه مي‌بينيد بابل نيست. آتن نيست. آتيكاست.
بل نه، آتيكای يونان بابل مغرور امريكاست.
دشمن توحيد و توهين خداوند است. امريكا ديو ديوانه است و اينك خفته در بند است امريكا.
ساية ضحاك و دجال است، نی مرده است نی باري. اينك اين آخر زمان با عصر آهن فتنة كاری


کمی توضیح دهم. تاییس، آن محبوبه مقدونی ملعون، معشوقه خاص اسکندر بود که شبی در شبیخون شراب و شعله دست به تاراج ملک جم زد. یعنی در یک شب ضیافت در کنار تخت جمشید برخاست و فریاد داد و اسکندر را در حالت خمر و بنگ به آتش زدن تخت جمشید فراخواند و او نیز چنین کرد. تخت جمشید، دروازه‌ای دارد به نام دروازه ملت‌ها. و آن نشانه‌ای‌ست از این‌که تخت‌جمشید میعادگاه اقوام مختلف و دین‌و آیین‌های مختلف آن روزگار بوده‌ست. و می‌رساند که آزادی مذهبی وجود داشته‌است و احترام و مدارا و به قولی پلورالیسم مثبت. حال تاییس می‌آید و با‌ آن مشعل دعوت می‌کند به آزادی از قید و بند مذهب. یعنی آتش‌زدن هرگونه عقیده. یعنی پلورالیسم منفی. طرح می‌اندازد مشرکی و کافری را. و این مجسمه آزادی همان تاییس مشعل‌دار است که ما را دعوت به آزادی از قیدوبند می‌کند. و اما بابل. بابل به معنای بلبله الالسن و جایی‌ست که درهم‌ریختگی زبانی است و مظهر معماری‌ست و سحر و جادوگری. بابل را تاویل کرده‌ست به آمریکا و قلب آن نیویورک. به قول خودشان ملت ملت‌ها. ولی داریم که :


«و تمام جهان را یک زبان و یک لغت بود و گفتند، بیایید شهری برای خود بنا نهیم و برجی که سرش به آسمان بساید تا نامی برای خویشتن پیدا کنیم... و خداوند نزول کرد تا شهر و برجی را که بنی‌آدم بنا می‌کردند، ملاحظه کند و خداوند گفت: همانا قوم یکی است و جمیع ایشان را یک زبان و این کار را شروع کرده‌اند... اکنون نازل شویم و زبان ایشان را مشوش‌سازیم تا سخن یکدیگر را نفهمند... از آن سبب آنجا را بابل نامیدند زیرا که خداوند، لغت تمامی اهل جهان را مشوش ساخت»


اما آن درهم‌ریختگی برای خرابی بود نه برای ساختن و به پایان رسانیدن تاریخ به قول خودشان. البته از جهتی درست است و این پایان تاریخ است و آخرالزمان است و بعد فجر است و ...


برگردیم به ارمیا و به‌گوییم که اینک اورشلیم همین ایران خودمان است. شهر سالمی که به معصیت آلوده شده. شهری که بایست اسیر شود. و این اسارت این‌بار به این معنا نیست که بر دست‌وپای ما یوغ به‌بندند. اسارت این است که نمی‌توانیم حرف‌مان را بزنیم. و بدتر آن‌که اصولا حرفی برای گفتن نه‌داریم. این بار بابل به این‌جا خواهد آمد.
در همين رابطه :
ماخذ: وبلاگ يه دانش‌جو و قس علي هذا

  نظرات
نام:
پست الکترونيک:
وب سايت / وب لاگ
نظر:
 
   
 
   
   صفحه نخست
   يادداشت
   اخبار
   تازه ها
   يادداشت دوستان
   کتابها
   درباره نويسنده
   تيراژ:٨٦٠٢٥٠
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
 

 
بازديد کننده اين صفحه: ٦٤٥٤
.کليه حقوق محفوظ است
© CopyRight 2008 Ermia.ir & Amirkhani.ir
سايت رسمي رضا اميرخاني
Because when the replica watches uk astronauts entered the replica watches sale space, wearing a second generation of the Omega replica watches, this watch is rolex replica his personal items.