تاريخ انتشار : ١٥:٢١ ٢٢/٦/١٣٨٨

البلاء للولاء (باز هم نوشته‌اي شب قدري)

ارمیا به لحنی سوزناک روضه می خواند انگار :

امشب کس دیگری است که از همه نورها تصویر می گیرد ...چار ستون نور را ببینید امشب، که به چهار  گوشه عالم برافراشته اند.

صدای پروردگار آمرزنده بلند است که آیا کسی باقی نمانده است که او را بیامرزم ... اگر امروز هل من مزید او را نشنوی ،فردا هل من مزید دوزخش را خواهی شنید... بیا و در صف مذنبین بایست ... صدا بزن،

 ای خدای گناه کاران ... که امشب با یک اله العاصین لبیک می گوید ... گفت که هربار با ذکر شریفه یا ارحم الراحمین ،یک لبیک در جواب می گوید،اما ذکر یا اله العاصین تمام نشده صدا می زند لبیک ای بنده من ... بیا در صف گناه کاران بایستیم...

تاشیکا و ماشیکا می آیند و پشت سر سیلورمن می ایستند .سیلورمن هم پشت ارمیاست .صدایی صف را به هم می زند .بیل است . با شلوار سه ربع و تا سر زانوی داخل خانه و چشمانی خواب آلود .از ته صف سرش را خم می کند و می پرسد:

-دو یو اکسپت کردیت کارد؟

ارمیا نگاهی به صف می اندازد و بغض می کند .در خودش می گرید...

و صدایی که باید بلندترین صداها باشد ،انگار خیلی هم بلند نیست .برای همین از دل باب پنجم ارمیای نبی به گریه می گوید:

-در کوچه های اورشلیم آیا منصفی پیدا می شود تا او را بیامرزم؟

جوابی نمی آید... به جز صدای بیل:

-دو یو اکسپت کردیت کارد؟

در عوض صدایی دیگر در دل تاریخ هنوز بلند است بلندتر از صدای یهوه در عهد عتیق.از منبر چوبی مسجد کوفه به مستمعان نظری می افکند.چهره ها را یکایک برانداز می کند .انگار دنبال رفقای رفته اش می گردد .آه می کشد و سر تکان می دهد.

-این اخوانی الذین رکبوا الطریق و مضوا علی الحق ؟ این عمار؟ این ابن التهیان؟ این ذوالشهادتین؟

و این صدای تاریخی را در این شب قدر ،ارمیا با جان می شنود .صدای امیرالمومنین را در اولین شب قدر.پس فریاد می کشد:

-کجایی سهراب؟!کجایی سهراب؟!چه قدر بگویم آلبالا لیل والا...

و حالا این نوبت سهراب است که صف را به هم بزند و بیاید جلو سیلورمن.کنار تنه سدروس توی تاریکی بنشیند و پاسخ دهد:

-داداش! گرفتاری که ناراحتی ندارد...گرفتاری مال عشق است ،مال رفاقت است ... فرمود البلاءُ للولاء ... گرفتاری مال رفاقت است ...

سهراب ارمیا را در آغوش می فشارد .

-دوستت دارد لا مذهب!البلاءُ للولاء... البلاءُ للولاء...

سیلورمن دکمه ضبط را دوباره فشار می دهد :

-آلبالا لیل والا...

و ارمیا شروع می کند به تکرار ذکر شب قدر امسالش :

-آلبالا لیل والا...آلبالا لیل والا...البلاءُ للولاء... گرفتاری مال عشق است ...مال رفاقت است ...البلاءُ للولاء...

از :بی وتن امیرخانی


در همين رابطه :
ماخذ: وبلاگ گلستانه

  نظرات
نام:
پست الکترونيک:
وب سايت / وب لاگ
نظر:
 
   
 
   
   صفحه نخست
   يادداشت
   اخبار
   تازه ها
   يادداشت دوستان
   کتابها
   درباره نويسنده
   تيراژ:٨٦٠٢٥٠
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
 

 
بازديد کننده اين صفحه: ٧٤٣٦
.کليه حقوق محفوظ است
© CopyRight 2008 Ermia.ir & Amirkhani.ir
سايت رسمي رضا اميرخاني
Because when the replica watches uk astronauts entered the replica watches sale space, wearing a second generation of the Omega replica watches, this watch is rolex replica his personal items.