تاريخ انتشار : ١٧:٢٦ ٢٢/٣/١٣٨٩

آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشته‌اند (3)
جهت سهولت دست‌رسي كاربران، هر پانزده مطلب مرتبط در يك صفحه ذخيره خواهند شد. براي ديدن سي نظر قبلي به لينك‌هاي پايين صفحه مراجعه فرماييد.

========================================
45
لامپ: اين كتاب را بخوانيد
http://laamp.blogfa.com/post-135.aspx
لامپ-خرداد89

نفحات نفت  / جديد ترين مقاله رضا امير خاني

 كتاب را با پيش زمينه سياسي نخوانيد ... اين را خود اميرخاني گفته است

جزئيات بيشتر درباره كتاب

خريد اينترنتي


========================================
44
تا آخر دنيا برايت مي‌نويسم: مديريت نابالغ سي ساله
http://taakharedonya.blogfa.com/post-185.aspx
عليرضا بهرامي-خرداد89
البته اين رفتارهاي متناقض و بعضا سليقه‌يي، به دوره‌اي و دولتي خاص محدود نمي‌شود؛ كه اين قلم معتقد است در مواردي چون مميزي، نمايشگاه كتاب و بسياري ديگر از مسائل موجود در عرصه‌ي فرهنگ و هنر، هم‌اكنون هم با همان دست مشكلاتي مواجهيم كه در دوران اصلاحات و سازندگي مواجه بوديم. همان زمان كه در دولت اصلاحات، آثار ادبي مطرح ما براي انتشار با مشكلات جالبي مواجه بودند، كتاب "دو خاطره از زندان" يا "در مهماني حاجي آقا" منتشر مي‌شد. همين حالا هم كه "ذوب شده‌"‌ي عباس معروفي فرصت انتشار مي‌يابد، "نفحات نفت" رضا اميرخاني به شرط حذف كامل يك فصل و پذيرش مسووليت انتشار كتاب ازسوي نويسنده – با امضاء! -، منتشر مي‌شود. يا درحالي‌كه همچنان آثار ادبي شاعران و نويسندگان سرشناس ما از نمايشگاه كتاب جمع‌آوري مي‌شوند، در همايش اقتصادي ايران و برزيل كه در حاشيه‌ي نشست سياسي G15 در تهران برگزار مي‌شود، فيلمي با موضوع معرفي دو كشور در مركز همايش‌هاي صدا و سيما به نمايش درمي‌آيد كه در بخش معرفي مشاهير دو كشور، در برابر پائولو كوئيلهوي برزيلي، از ايران هم مرحوم احمد شاملو به‌عنوان چهره‌ي شاخص معرفي مي‌شود.
عليرضا بهرامي - هفته‌نامه‌ي مثلث ، شماره‌ي سي‌وششم ، ۱۶ خرداد ۱۳۸۹
========================================
43
لوح: نفت همان دولت است و دولت همان نفت
http://www.louh.com/content/3970/default.aspx
ن.ف-خرداد89
كتاب "نفحات نفت" رضا امیرخانی كمتر از یك ماه از انتشار به چاپ دوم رسید.
رضا امیر خانی نویسنده ای است كه به قول خود اقلیمی برای نوشته هایش قایل نیست.

این نویسنده اینبار به سراغ نقدی در باب مدیریت نفتی و فرهنگ نفت در ایران رفته است و به بخش خای مدیریت فرهنگی در این عرصه اشاره ویژه ای دارد.

در بخشی از این كتاب امیرخانی می نویسد؛ نفت همان دولت است و دولت همان نفت... دولت تا نفت دارد، خطری تهدیدش نمی‌كند! و این‌گونه، اقتصاد دولتی و مدیر سه‌لتی ساخته می‌شود.

رضا امیرخانی كتاب "نفحات نفت را" بیش از یك ماه نیست كه با همكاری انتشارات افق به چاپ رسانده است و این كتاب در بیست و سومین نمایشگاه بین المللی كتاب تهران اقبال بسیار خوبی داشت و توانست در یك ماه به چاپ دوم برسد.

كتاب مذكور با تمام رعایتی كه در مورد فن نویسندگی و كیفیت نوشته دارد اما بسیار عامه فهم است این عبارت نه تنها از ارزش اثر امیرخانی نمی كاهد بلكه اثر وی را در زمره آثاری قرار می دهد كه سلیقه مخاطب را در انتخاب آثار قوی رشد می دهد.

این كتاب تحقیقی درباره‌ نفتی شدنِ نحوه‌ی زیست ایرانیان در نیم قرن اخیر از نگاه امیرخانی معرفی شده كه وی گفتمانِ اصلی فضای امروزی جامعه‌ ایرانیان را، نه در تضاد بین سنت و مدرنیسم می‌داند و نه در ناكارآمدیِ حكومت دینی. از نظر او، گرفتاریِ اصلی، عقب‌افتاد‌گی است و رگه‌هایی از نظراتش را راجع به وقایع اخیر می‌توان در "نفحات نفت" جست.

رمان و مجموعه داستان یا مقاله‌ بلند "نفحات نفت" كه جستاری است در فرهنگ و مدیریت نفتی، توسط انتشارات افق در قطع رقعی و 230 صفحه با شمار‌گانِ دوهزار نسخه و قیمت 4500 تومان منتشر و به چاپ دوم رسیده است.
========================================
42
كهف: اين نه تكمله است
http://tahareza.blogfa.com/post-18.aspx
سيدطه رضا نيرهدي-خرداد89
هفتما دوستی جایی نوشته بود هر کس به امیرخانی انتقاد کند، محکوم است به آن‌که سبّ شود از طرف سمپادی‌ها؛ دلم نمی‌خواهد باور کنم حرفش را!

امروز که می‌نویسم این چند خط را، از امیرخانی خوانده‌ام نفحات نفت را و دلم گرفته از غرب‌زدگی‌اش، از کم دقتی‌اش و ... و البته هنوز کلامش کم‌رقیب است.
========================================
41
رد پا: بسته‌اي از نوع فرهنگي
http://daffodil313.persianblog.ir/post/223
...-خرداد89
اول چند کتاب که از نمایشگاه بزرگ کتاب تهران-که هر سال رو به افول-خریدم و خوندم را معرفی می‌کنم
...
کتاب بعدی که خوندم و فوق العاده لذت بردم

کتاب نفحات نفت/رضا امیرخانی/نشر افق/4500

کتاب راجع به نقمات نفحات نفت است.حرفهایی حسابی در مورد تاوان داشتن نعمتی پرارزش چون نفت که لذت خواهی برد از خواندنش

و از آنجایی که اگر قلم نویسنده ای به مذاقم خوش بیاید تا آخرین کلمه ای را که نوشته باید بخوانم دو کتاب دیگر از امیرخانی را هم گرفتم-که البته مانده هنوز تا کلام آخر-

ارمیا/رضا امیرخانی/انتشارت سوره مهر/3300

در تعریف کتاب همین بس که خود امیرخانی نوشته

"ارمیا ماهی بی دست و پای حلال گوشتی شده بود روی زمین!"

اما پایانش را مثل پایان بی وتن دوست نداشتم هرچند لذت بردم از کتاب

و بعدی کتاب پر فروش امیرخانی

من او/رضا امیرخانی/انتشارات سوره مهر/5900

این رمان را دوست داشتم

ابتدایش را میانش را و انتهایش را فوق العاده بود
========================================
40
مجنون ليلي: نفحات نفت اميرخاني
http://majnoneleyli.blogfa.com/post-11.aspx
سيد-خرداد89
رضا ی امیر خانی خودش را توی بد دردسری انداخته آخه بگو پسر خوب نونت نبود آبت نبود گیر دادنت به دولت مهرورز و اسم آوردن از سبز ها چی بود.وقتی کتاب رو می خوندم با این تیکه هایی که رضا به دولت مهروز انداخته دهنم وا مونده بود که چه جوری به این کتاب مجوز دادند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!
البته به حدس هایی می شه زد،مثلا:
شاید امیرخانی خودش دو لتی،سه لتی چیزی با شه ما خبر نداریم!یا اینکه رفاقتی با اون ها داشته باشه!یا تحت حمایت اون ها باشه!شاید هم هیچ کدوم! الله علم...........
البته توی این مدت که کتاب رونمایی شده،بر وبچه های طرفدار دولت از خجالت امیر خانی دراومدن اما امیرخانی باید منتظر گیر دادن های بیشتر طرفداران دولت مهرورز باشه که چپ و راست دارن در مورد کتابش نقد! می نویسند خوب بالاخره این کتاب سر تا پای دولت رو شسته.توی یکی از این وبلاگ ها که اتفاقا توی سایت امیر خانی هم مطلبش بود دیدم که کتاب نفحات نفت امیرخانی را با کتاب مثلا پرفروش نه ده(برای این میگم مثلا که تا یک روز مانده به آخر نمایشگاه با اون همه تبلیغ که تو ی روزنامه ی وطن امروز از این کتاب شد حتی چاپ اولش هم تموم نشد!) حسین قدیانی مقایسه کرده بود!!!!!!!!!!!!!!!
بگو آخه اخوی این اخوینی کجا اون فحش نامه کجا؟! این قلم کجا اون قلم کجا؟! امیر خانی کجا قدیانی کجا؟!..................؟! .........................؟! ...........................؟!
اما از این حرف ها گذشته بعد از خواندن کتاب که یک روز طول کشید رفتم توی فکر که چرا نویسنده از دو مورد مهم و خییییییییییییلی تاثیرگذار در اقتصاد مملکت حرفی نزده(البته یه اشاره های گنگی کرده مثلا قضیه لوله کشی گاز به روستاهای محروم)البته شاید هم توی ممیزی از کتاب خط خورده یا آقا رضا حوصله ی دردسر بیشتر نداشته.
حالا دو مورد را می گم تا شما هم مثل من تعجب کنید:
1-سپاه:یکی از مشکلات بزرگ اقتصاد ما ورود سپاه توی هر زمینه ایه(البته زمینه های پول ساز مثل نفت و راه سازی و مخابرات و.....) که داره تمام بنگاه های خصوصی رو زیر چرخ قدرت و ثروت و نفوذ خودش له می کنه،که به نظر من خود این موضوع می تونست یک فصل باشه.البته سپاه یه سازمان دولتی نیست،خصوصی هم نیست،کلا یک چیز خاصی برای خودشه!!!
2-مافیا ثروت و قدرت:البته در جای جای کتاب در مورد مافیا صحبت می شه حتی مافیای قدرت و ثروت شوروی اما در مورد ایران حتی یک مثال در لفافه هم نمیزنه که جای تعجب داره!
البته در این دو مورد ملاحظاتی وجود داره که من هم واقفم اما همونجوری که از دولت مهرورز انتقادات صریحی شده امیرخانی می تونست از سپاه و مافیا هم چیز هایی بنویسه.
اما بعد،به نظر من کتاب از نظر یک مهندس مکانیک نوشته شده که نویسنده هم هست برای همین یک جاهایی کلا مکانیکی به قضایا نگاه می کنه ولی چون نویسنده هم هست دید فرهنگی کتاب به دید مکانیکی آن می چربه!
بهتره به این کتاب،کتاب نگیم چون از دید بچه های علوم انسانی(غیر بومی!)کلی اشکال و ایراد داره.همون اخوینی بهتره اخوی! باید آن را برادرانه خواند.


راستی دلم برای رمان های امیرخانی تنگ شده،به گمانم یه دوسالی از بیوتن میگذره،امیرخانی هم که داره دوباره سفرنامه(جانستان کابلستان)می نویسه.ای خدا دلم تنگ شده!

========================================
39
طلبه ضد طلبه: رضا اميرخاني، هشتاد و نهم
http://talabezed.blogfa.com/post-127.aspx
آرش سالاري-خرداد89
قبلا مدتها پیش
اینجا گفته بودم که در همه ی دنیا برایم فقط یک نفر وجود دارد که میتوانم لاینقطع مدحش کنم بدون آنکه مبالغه ای کرده باشم و یکسر ستایشش کنم بدون آنکه ذره ای زیاده گفته باشم..آن هم رضا امیرخانی است..

به نظر من رضا امیرخانی لایه های زیادی دارد.که باید استخراج شود.و به نظر من رضا امیرخانی،«موضوع»بزرگی است که قدرش دانسته نشده. و به نظر«من» رضا امیرخانی آدم خیلی بزرگی است که درک نشده.و به نظر«من»،درک نخواهد شد..حتی اگر اینها که نظرم هستند«غلو»به نظر برسند.که گاهی مشکل از واقعیت است که زیادی بزرگ است نه کسی که در مورد آن حرف میزند..

اینکه میخوانید بخشهایی از مصاحبه ی زمستان هشتاد و هفت رضاامیرخانی با زهیرتوکلی است.زهیر توکلی اساسا مصاحبه گر خوبی است.آنقدر که پنجره را فقط و فقط بخاطر مصاحبه های او میخرم. این مصاحبه اش با رضاامیرخانی که خیلی مفصل هم هست،حرفهای زیادی دارد.خیلی زیاد.و فکر میکنم برای فهم رفتارهای رضاامیرخانی در این روزها و هم چیزی که منجر به نوشتن نفحات نفت شد،خواندن آن کمک زیادی بکند. این دو بخش کوتاه از آن است.


ز.ت:«گفت‌مان غالب اجتماعی در زمان جنگ ترجیح پابرهنه‌گان و کوخ‌نشین‌ها بر مرفهین بی‌درد و کاخ‌نشین‌ها بود. شخصیت‌های رمان‌های شما اصلاً از طبقه‌ی پایین جامعه نیستند»
ر.ا«بله؛ من خودم این‌طور نبوده‌ام. براي هم‌اين هم بعضی از این عدالت‌خواه‌ها سرِ این موضوع با من لج‌ اند!»

ز.ت:«تصویری که در هنر جنگ، از جبهه ارایه می‌شد واقعا هم‌این بوده. همه، بچه‌های پایین‌شهر ‌اند که می‌روند و جان می‌دهند. در رمان‌های شما اصلاً کسی را از طبقه‌ی پایین نمی‌بینيم! ارمیا رسماً یک بچه‌ی بالاشهری است. در «من او» قهرمان‌ها از طبقه‌ي متمول قدیم‌اند. در انتهای داستان هم دوباره زاویه‌ی خودت را نشان داده‌ای؛ آن جان‌بازی که می‌آید خواست‌گاری خواهرزاده‌ی فتاح، نوه‌ی «شهین فخرالتجار» است. در «بی‌وتن» هم ارمیا، مهندس پول‌داری است که توانسته میلیون‌ها تومان هزینه‌ی سفر به آمریکا را بپردازد و حداقل در ایران شغل بالا و زنده‌گی متمولی داشته. حتا در داستان‌هاي کوتاه شما با طبقه‌ی مرفه طرف‌ایم؛ مثلاً «ناصر ارمنی» یک پسرِ حاجی است. آیا این به خاطر خاست‌گاه طبقاتی شماست که از طبقه‌ی متمول برخواسته‌اید؟»...
========================================
38
خبرگزاري مهر: نفحات نفت رضا اميرخاني به چاپ دوم رسيد
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1091971
...-خرداد89
کتاب "نفحات نفت" نوشته رضا امیرخانی که در قالب یک مقاله بلند درباره وضعیت نفت در ایران نوشته شده است در فاصله کمتر از یک ماه به چاپ دوم رسید.

به گزارش خبرگزاری مهر، رضا امیرخانی که بیشتر با رمانهایش شناخته شده است این بار با نگارش کتاب "نفحات نفت" به فرهنگ و مدیریت نفتی در ایران توجه کرده است.

در کتاب اخیر او که در کمتر از 20 روز به چاپ دوم رسیده است می خوانیم: "نفت همان دولت است و دولت همان نفت.
شنیده‌ام که ستاره دریایی اگر بازوش زیر سنگ گیر بیافتد، از خیر بازو می‌گذرد و آن را قطع می‌کند. اما این مال وقتی است که ستاره بیم داشته باشد از خطر... دولت تا نفت دارد، خطری تهدیدش نمی‌کند! و این‌گونه، اقتصاد دولتی و مدیر سه‌لتی ساخته می‌شود."
 
این کتاب شامل مقاله ای بلند به قلم نویسنده درباره وضعیت مدیریت نفتی در ایران و چالشهایی است که از این مسیر پیش روی اقتصاد کشور قرار می گیرد.
 
امیرخانی پیش از این  کتاب"نشت نشا" را با موضوع مدیریت دولتی در ایران نوشته است. " من او"، " بی وتن" و " ارمیا" از جمله آثار ادبی وی هستند.

========================================
37
خبرگزاري برنا: نفحات نفت، نقبي به فرهنگ نفتي و مديريت دولتي
http://www.bornanews.ir/vdcizpap.t1aru2bcct.txt
...-خرداد89

رضا امیرخانی با شیوه نگارش منحصر به فردش، کتاب «نفحات نفت»را با یاری از اسناد و مدارک موجود و تحقیقاتی که انجام داده، به رشته تحریر در آورده است.

به گزارش خبرنگار ادبیات برنا، کتاب «نفحات نفت» تازه‌ترین اثر رضا امیرخانی جستاری در فرهنگ نفتی و مدیریت دولتی است. 
رضا امیرخانی نویسنده‌ای پای‌بند به اصول خود است با این همه، آثار داستانی و حتی غیر داستانی او با استقبال شگفت اقشار گوناگون خوانندگان روبرو می‌شود. شاید از علاقه مردم، در صداقتی باشد که با قلم هنرمندانه او عجین است. 
رضا امیرخانی با شیوه نگارش منحصر به فرد خودش این کتاب را با یاری از اسناد و مدارک موجود و تحقیقاتی که انجام داده است، به رشته تحریر در آورده است. 
او با رسم الخط جالبی که در کتاب به کار برده است و در ابتدای کتاب نیز به آن اشاره کرده است، نقبی به فرهنگ نفتی و مدیریت دولتی در ایران زده است.
این کتاب 232 صفحه‌ای متشکل از 17 فصل «مقدمه»، «درآمد»، «قانان»، «بی کار آفرین»، «منطقه آزاد!»، «نه عامه پسند، نه خاصه پسند؛ فقط داستان مسئول پسند»، «کدام استقلال، کدام پیروزی»، «صنعت دولتی شدن نفت»، «حزب در پیت!»، «ریاست نفتی»، «آن چه خوبان همه دارند، ما هم داریم!»، «جمهوری اسلامی پاکستان»، «اقتصاد مورد نظر در دسترس نیست چیست»، «افق»، «توسعه چینی و هندی و ژاپنی و مالزیایی و...»، «زمین صاف، زمین گرد» و «مقصد، مدیر سه لتی نیست» است.
کتاب «نفحات نفت» در قطع رقعی توسط انتشارات افق منتشر شده است که عرضه آن در نمایشگاه بیست و سوم کتاب آغاز شد.

در بخش‌هایی از این کتاب آمده است:
... آن چه می‌نویسم یک دل نوشته‌ای فردی است، نه یک مقاله‌ی پژوهشی برای بالا بردن حقوق استادی و نه یک یادداشت سیاسی برای گرم کردن تنور انتخاباتی. آن چه می‌نویسم صرفاً نوشته‌ای است برای جوان‌ترها. نه برای هم نسلان که اظهار فضلی باشد و نه برای معمران که ابراز وجودی باشد ...
... آن چه می‌نویسم به قول فرنگی‌ها «اسی» است نه «آرتیکل». در این گوشه از عالم به آن می‌گویند نوشته‌ای اخوینی. از زمره‌ی اخوانیات ...
.... این اخوینی را می‌نویسم برای نسل بعدی، برای آن‌هایی که هنوز وارد بازار کسب و کار نشده اند. همان‌ها که هنوز حوصله‌ی شنیدن دارند و فرصتی برای تصمیم گیری ...
... این که چرا قرعه‌ی نوشتن این سیاه مشق، اخوینی، اسی، دل نوشته، به نام رضا می‌خورد نیز از همین رو است. نوشتن می‌تواند شغلی غیر نفتی باشد و به حقیقت مردمی‌اش نزدیک شود، حتا در این ملک نفتی. پس همین سیاه قلم نیز به شرط دوری از نفت و نزدیکی به مردم، می تواند نقدِ نفتی کند مسئول سه‌لتی نظام را در نفحات نفت! ...
.. اصل گرفتاری، نفت نیست. عوامانه است نظری که نعمت نفت را نقمت می‌داند، اصل گرفتاری، مالکیت دولتی نفت است. نگاهی به تاریخ‌چه‌ی ملی شدن صنعت نفت، از مخالفت‌های سیاسی ابتدایی دکتر مصدق تا پای مردی انتهایی وی و آیت الله کاشانی و حذف سلطه‌ی انگلیس نکات فراوانی را روشن می‌کند. اولین نکته این است که برخلاف شعار میلیون، نفت هیچ‌گاه در ایران ملی نشد، نفت دولتی شد...

چاپ اول کتاب «نفحات نفت» نوشته رضا امیر خانی در 232 صفحه و در قطع رقعی با قیمت چهار هزار و پانصد تومان در تیراژ 2000 نسخه‌ای توسط انتشارت افق منتشر شده است.



========================================
36
خراسان نيوز: نقمات نفحات نفت
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=6&year=1389&month=3&day=7&id=118357
جيم-خرداد89
نفت، موضوعي است که در کتاب جديد اميرخاني محور بحث شده تا دوباره يک کتاب ديگر از او مهمان خانه‌ها و گفت‌وگوهاي‌مان باشد. وي را پيش از اين با کتاب‌هاي «ارميا»، «ناصر ارمني»، «من‌او»، «ازبه»، «داستان سيستان»، «نشت نشا»، «بي‌وتن» و «سرلوحه‌ها» مي‌شناسيم که انصافا همه‌شان خواندني و قابل تأمل هستند.

کتاب «نفحات نفت» که اخيرا در بيست و سومين نمايشگاه بين‌المللي کتاب عرضه شد؛ آخرين نوشته «رضا اميرخاني» است که به نفت پرداخته است. اميرخاني در اين کتاب به ارتباطات بين نفت و عوالم سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي کشور پرداخته است و با ادبيات صادقانه و رسم الخط منحصر به فردش، نفت و اقتصاد نفتي را به چالش کشيده است. وي در اين کتاب نقدي بر مديريت نفت‌آلود مديران به اصلاح سه‌لتي (بازي‌کلمه‌اي بامزه از اميرخاني برگرفته از دولتي=2لتي) دارد که با آوردن مصاديق در حوزه‌هاي مختلف، ابعاد «نفحات نفت» را براي خواننده ترسيم مي‌کند.

با اين وجود و در عين ارادتي که به جناب اميرخاني داريم؛ دو نکته در نقمات نفحات نفت به نظر نگارنده مي‌رسد که پيش از آن به قول مولوي عارضم که «رحمتش بر نقمتش غالب بود»:

مربوط دانستن همه مشکلات مملکت به يک مسئله که آن‌ هم به زعم اين کتاب نفت خدادادي باشد؛ درست نمي‌نمايد. در بررسي مواردي بسي خردتر و کوچکتر از مسائلي که در اين کتاب اشاره شده است، نمي‌شود با اتکاي به يک بعد آن‌ها را تحليل کرد چه برسد در واکاوي ملغمه مشکلات کشور ما. به همين دليل هميشه مسئله ما ابعاد دخيل در يک مشکل است نه يک بعد. الغرض بررسي يکه‌انگارانه نارسائي‌هاي موجود با نفت، يعني اينکه مشکل ما فقط و فقط اقتصاد است و زيربنا دانستن اقتصاد در امور جوامع هم که بر مي‌گردد به جناب مارکس قرن 18 ميلادي، که بعد از او همه نئومارکسيست‌ها در اشتباه بودن نظر مارکس، که تنها اقتصاد را زيربنا مي‌دانست؛ مشترک بودند.

نثر اين کتاب بسيار شورانگيز است و مثال‌هايي که در اين کتاب ذکر مي‌شوند مطابقت زيادي با محتواي مطلب نويسنده دارد که البته همين مسأله باعث مي‌شود قدرت تحليل اين کتاب از سطح عوام آن‌چنان بالاتر نرود و انتظار اينکه با خواندن کتاب نکته‌ جديدي برايت روشن مي‌شود تقريبا دور از ذهن است زيرا کمابيش حرف‌هايي را در اين کتاب مي‌خواني که در کوچه و خيابان شنيده‌اي و يا براي سايرين تعريف کرده‌اي. اين کتاب در ارائه پيشنهاد براي حل مشکلاتي که مي‌شمارد عموما پيش‌قدم نمي‌شود که اين به تنهايي دليلي براي انتقاد نکردن نيست - و يا اگر هم پيشنهادي ضمني ارائه مي‌شود باز هم مي‌شود به عوام‌زدگي متهمش کرد.

به هر حال توصيه مي‌شود اين کتاب را از دست ندهيد زيرا «رحمتش بر نقمتش غالب بود».
========================================
35
سرلوحه‌ها: ...
http://shokati.ir/
اميرجلال‌الدين شوكتي-خرداد89
سبک جالب انگیزناک رضا امیرخانی را شدیدا دوست دارم؛ حتی نفحات نفتش را.
========================================
34
همشهري آيه: بد نيست به وسط بام برگرديم
http://negaresh.hamshahrimags.ir/NSite/FullStory/News/?Id=349
محمدحسين بدري-خرداد89

گفتگوی «آیه» با امیرخانی به بهانه انتشار «نفحات نفت»

بد نیست به وسط بام برگردیم

روشنفکر فرنگی چون جامعه‌اش از اعتدال خارج شده و به سوی راست رفته، چپ می‌نویسد و ما هم همان را ترجمه کرده‌ایم. ما الان 50متر هم از خط مقدم جلوتریم. اقتصاد فعلی کاملا شبیه اواخر دوره بلوک شرق است.

ویژه نامه مذهبی همشهری آیه به سراغ نویسنده کتاب‌های «ارمیا»، «من او»، «از به»، «نشت نشا»، «داستان سیستان»، «ناصر ارمنی» و «بیوتن» و البته «نفحات نفت» رفته است و با او به گفتگویی مشروح درباره تاثیر مدیریت نفتی در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی پرداخته است.


رضا امیرخانی در گفتگویی که با سعید مکرمی و محمدحسین بدری، خبرنگاران همشهری آیه انجام داده صراحتا به انتقاد از اقتصاد چپ و مدیریت‌های نفتی پرداخته است.


بخش‌هایی از این گفتگو در پی می‌آید:


• در بیان واقعیت نباید خیلی به تلخی و شیرینی فکر کرد. آنچه را به نظر درست می‌آید، باید گفت. درد را باید به صورت درد نمایش داد، نمی‌شود به شکلی غیردردمندانه سراغش رفت، اگر نه سراغ درمان نخواهیم رفت. خیلی وقت‌ها دردهایی را به عنوان افتخار معرفی کرده‌ایم و کم‌کم فکر کرده‌ایم این درد جزء ذاتی ماست؛ مثلا افزایش تعداد عنوان کتاب‌های چاپ‌شده، درد صنعت نشر ایرانی است که به عنوان ویژگی و پدیده و بعد به صورت افتخار مطرح شده است؛ حتی ملاک پیشرفت تلقی شده، اگرچه نشانه پس‌رفت عمیق در صنعت نشر است.


• از این دردها زیاد داشته‌ایم که مثبت به آنها نگاه کرده‌ایم و مثبت‌اندیشی و نیمه پر لیوان را دیدن و این حرف‌های تکراری و دیگر به فکر درمان نیفتاده‌ایم. غر زدن یعنی تلخ نوشتن در فقدان راه‌حل؛ اما در «نفحات نفت» درد را تصویر کرده‌ام.


• فکر نمی‌کنم همه وظیفه من امید دادن باشد، جاهایی هم باید راه باز باشد که بتوانم درباره اتفاق‌های امیدوارکننده و ناامیدکننده حرف بزنم. در نفحات نفت دو شیوه زندگی را معرفی می‌کنم؛ شیوه‌ای که ارتزاق ما در آن نفتی باشد و شیوه‌ای که ارتزاق ما در آن نفتی نباشد. نقد من به شیوه ارتزاق نفتی است و به طور طبیعی یک راه و گستره فراخ و وسیعی را که مغفول مانده، باز می‌کنم و نشان می‌دهم. می‌گویم برکت در زندگی دیگری می‌تواند معنا پیدا کند. نگفتم راهی برای زندگی درست نیست. اتفاقا گفته‌ام هست و اتفاقا گفته‌ام روش رسیدن به آن گستره فراخ، ناامیدی از دولت است. یأس از امید به دولت، پاره‌شدن یک رشته شرک خفی است. ما همه نشسته‌ایم ببینیم دولت چه می‌کند. این اتفاقا امیدآفرین است که بدانیم باید صرف‌نظر از دولتی که متکی به نفت است خودمان کار کنیم.


• اگر «نفحات نفت» را می‌نویسم، می‌خواهم تکلیفم را با آقای گاورمنت یکسره کنم و دیگر در داستان دیگری سراغش نروم. همین‌طور که یک روز با «نشت نشا» تکلیفم را با دانشگاه –لااقل برای خودم – یکسره کردم و دیگردرباره دانشگاه نمی‌نویسم.گفته‌ام فرهنگ و ارتزاق نفتی، چنین آدم‌هایی می‌سازد. اگر همه اینها هم عوض شوند، نفر بعد هم همین می‌شود. این ارتزاق نفتی است که این آقای گاورمنت را می‌سازد. راه هم ارائه کرده‌ام. راهش خیلی روشن است؛ نظارت روی نفت.


• اما الان داریم از این طرف بام می‌افتیم. می‌خواهم بگویم اگر روزی اقتصاد ما به سوی اقتصاد باز و لیبرال جهانی رفت، آن‌وقت فرصت نقد اقتصاد راست هم هست. الان به سوی اقتصاد جهانی راست نمی‌رویم، با اقتصاد جهانی چپ در حال زمین خوردنیم. دولت بزرگ با همه گرفتاری‌هایی که بلوک چپ اقتصادی سال‌ها با آن دست به گریبان بودند و راه خروج از آن را پیدا نکردند، همراه است و ما کم‌کم زمین می‌خوریم. الان تا انتهای چپ بام آمده‌ایم و عیبی ندارد اگر کمی به سوی وسط بام حرکت کنیم. اگر از خط وسط به سوی راست رفتیم، آن‌وقت اقتصاد راست جهانی را نقد می‌کنیم.


• ایراد ما این است که روشنفکر ایرانی همیشه مترجم تئوری‌های آن سوی مرز بوده و روشنفکر فرنگی چون جامعه‌اش از اعتدال خارج شده و به سوی راست رفته، چپ می‌نویسد و ما هم همان را برای یک جامعه دیگر ترجمه کرده‌ایم. ما الان 50متر هم از خط مقدم جلوتریم. اقتصاد فعلی کاملا شبیه اواخر دوره بلوک شرق است.


• اقتصاد ما شاخه‌های مختلفی دارد. الان شبیه قبل از دوره فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است؛ دولت بزرگ و ناکارآمد.


• در دهه اول، به بعد از انقلاب اکتبر شبیه است؛ شبیه اول حکومت‌های چپ. دهه دوم هم به هر دو دهه قبل و بعدی مربوط است و نمی‌دانم چیست. دهه سوم را هم که گفتم، وابستگی به نفت، اقتصاد تک‌محصولی دولتی. اگر می‌توانستیم طور دیگری از نفت استفاده کنیم و مدیریت آن را به دست دولت نمی‌دادیم، الان شرایطمان فرق می‌کرد. همین نفت را همین‌طوری استخراج و استحصال می‌کردیم و می‌فروختیم. اما درآمدش را خارج از اختیار دولت خرج می‌کردیم، آن‌وقت مساله فرق می‌کرد.دولت مجبور می‌شد کوچک شود و یاد بگیرد درآمدهای دیگری برای خود دست و پا کند.


• هر انقلابی کاملا آمادگی دارد بلافاصله بعد از پیروزی، درگیری‌هایی میان فقیر و غنی اتفاق بیفتد و سرمایه به طور کاملا سطحی بین مردم توزیع شود. امام جلو این کار را می‌گیرد. در کشوری که به هر حال فاصله میان فقیر و غنی وجود دارد، عمیق کردن این فاصله به نفع آرامش کشور نیست. گاهی کاریکاتورهایی ارائه می‌شود که هر فقیری خوب است و غیر او بد که به نفع مملکت نیست. خیلی روشن است؛ مثلا در تهران که توزیع ثروت از شمال به جنوب است، اگر چنین گفتمانی غالب شود، هرکس فکر می‌کند اهالی کوچه بالایی حقش را خورده‌اند. آن کسی هم که یک بنز 2010 دارد، می‌گوید آنکه دوتا از این ماشین‌ها دارد، حقش را خورده است. این طوری همه متوقع بار می‌آیند و این به نفع آرامش مملکت نیست.


• مهم‌ترین مشکل کشور ما این است که نظارت نداریم. دولت به جای اینکه نقش نظارتی داشته باشد، خودش وارد میدان شده و بازی کرده و نقش نظارتی‌اش کم‌رنگ شده است. اگر می‌توانستیم نظارت درست قانونی داشته باشیم، از تبعات سرمایه‌گذاری نمی‌ترسیدیم. در هر کاری این نگرانی و خطر وجود دارد که عده‌ای برای منفعت خودشان کارهای خلاف عرف و خلاف شرع انجام دهند. اینکه نباید جلو اصل کار را بگیرد نشان می‌دهد باید کار نظارت را جدی بگیریم.


• فکر می‌کنم بزرگ‌ترین مشکل این است که انسان ایرانی یاد گرفته کار نکند و پول دربیاورد. باید این مشکل را حل کنیم. ممکن است بگوییم این به سرمایه‌داری منتهی می‌شود. هر وقت این طور شد، می‌نشینیم این وضع را هم نقد می‌کنیم. الان مشکل اصلی این است که «لیس‌الانسان الا ما سعی» را فراموش کرده‌ایم. جوان ایرانی فکر نمی‌کند باید کار کند تا پول دربیاورد. لااقل فکر نمی‌کند باید کاری ایجاد کند.همه فکر می‌کنیم کجا را پیدا کنیم که آویزانش شویم؟

• جامعه‌ای که مدیریت در آن خوب شکل گرفته، حرف پایین‌دست با سرعت معتدلی به بالا دست می‌رسد. در مدیریت نفتی، نه فقط حرف پایین‌دست به بالادست نمی‌رسد، بلکه حتی حرف خیلی بالا هم به مدیریت میانی نمی‌رسد. اصل قضیه این است که در خیلی اوقات حرف رهبری نظام به مدیر پایین‌دست یا میانی نمی‌رسد و اجرا نمی‌شود. هیچ وقت آن حرف‌ها در بدنه اجرایی درست عمل نشده است.


• سنت‌گرایی در دنیای جدید، به چیزی مثل طالبان شبیه خواهد شد که به راحتی در دام القاعده می‌افتد. دو گروه فکری مشغول بحث و مصادره انقلاب اسلامی هستند. یک گروه فردیدی‌ها و هیدگری‌ها هستند که با نفی غرب می‌خواهند انقلاب اسلامی را تصاحب کنند. دیگران هم سنت‌گرایانی مثل دکتر سیدحسین نصر که با تمرکز بر سنت این کار را می‌کنند. فکر نمی‌کنم امام خمینی(ره) هیچ وابستگی‌ای به این دو گروه داشته باشد.
• امام(ره)، نه سنت‌گراست که اگر بود، سیدجلال آشتیانی باید ایدئولوگ انقلاب می‌شد، نه به شیوه هایدگر با غرب مخالفت می‌کند که اگر بود، باید کسانی مثل دکتر رضا داوری‌اردکانی نقش جدی‌ای پیدا می‌کردند که نکردند.

• خودم را هنرمند جریان انقلاب اسلامی می‌دانم. البته نمی‌دانم دیگران هم این اعتقاد را دارند یا نه. ولی سعی می‌کنم کاری که می‌کنم و حرفی که می‌زنم در مسیر کمک به ادامه و تقویت جریان فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی باشد. عمیقا به انقلاب وابسته‌ام و هر انتقادی کنم، غرض، کمک به انقلاب در آن است.

• «نفحات نفت» برای دفاع از انقلاب اسلامی است و نشان می‌دهد ایرادهای دولت، ربطی به ذات انقلاب اسلامی و تفکر امام(ره) و رهبر انقلاب ندارد و این، دفاع از انقلاب اسلامی ایران است.

========================================
33
منير: سالروز آزادي خرمشهر مبارك
http://zamiremonir.blogfa.com/8903.aspx
رنگين‌كمان-خرداد89
چند روز پيش داشتم كتاب "نفحات نفت نوشته رضا امير خاني "را ميخواندم به مطلبي در مورد خرمشهر بر خوردم به نظرم جاي تعمق داشت دوست دارم نظر شما رو هم بدونم. اين نوشته دقيقا از اين كتا ب ( صفحه 66 تا71 بخش منطق آزاد) آورده شده است.

خرمشهر پيش از انقلاب، جايي بود كه هر شهروند آن مجبور بود دست كم دو سه شغل داشته باشد تا نه چرخ زندگي ،كه چرخ اقتصاد پر سرعت شهرش را بچرخاند. رونق كار به جايي رسيده بود كه در سال 1356 باربر و گارچي از فيليپين ميآمدند ودر گمرك خرم شهر كار ميكردند....

جنگ نابود ميكند خرمشهر را،رسماً. اما آيا موقعيت جغرافيايي شهر روي نقشه جغرافياي اقتصادي كشور و منطقه نيز از بين ميرود؟! چرا امروز خرم شهر بايد جمعيتش رشد منفي داشته باشد و از سي سال پيش در حالي كه جمعيت كشور دو برابر شده است، به كم تر از نصف كاهش يابد؟ سه ربع باقي جمعيت خرم شهير كجا شده اند؟ هنوز فرآموش مان نشده است تابلوي زيباي شهيد بهروز مرادي را كه" به خرمشهر خوش آمدي ... جمعيت: سي و شش ميليون نفر"! چه كرده ايم كه حتا سه ربع جمعيت طبيعي شهر را از دست داده ايم؟

توضيح ميدهم تا نگويند اين سياه قلم در اين سياه مشق، سياه نمايي ميكند. شهر،گورستاني داشته است كه آن را جنت آباد مي خوانده اند و حين مقاومت قطعه اي ميشود از بهشت. جايي كه دختران و پسران خرم شهر، پدران و مادران، برادران و خواهران خويش را در آن به خاك ميسپارند وهنوز بوي بهشت را حتا شامه هاي كور باطن از آن مي شنوند. جنگ تمام ميشود و ده سال بعد گورستان را كه موزه اي مردم شناسانه بوذ از جنگ، بازسازي ميكنيم. با همان روند " بزن و دررو" مرسوم! با معمولي ترين سنگ ها كف سازي ميكنيم و چهار گنبد گالوانيزه ي طلايي هم از كارگاه گنبد سازي مازندراني ها ميخريم. گنبد ها ومناره هاي پيش ساخته اي كه زشت ترين نماد ديني اين كشور هستند و اگر سازمان تبليغات اسلامي بخواهد فقط يك كار درست و حسابي براي تبليغات اسلامي انجام دهد، تخته كردن در اين كارگاه حلبي سازي است تا مساجد دهات و امام زاده هاي شهرهاي كوچك را نجات دهد از اين كاريكاتور يك سان سازي كه همان ترجمه ي جهاني سازي وطني باشد! و بايد مطمئن بود كه اين تخته كردن در،‌حلال ترين فيلترينگ ملي است ! بگذريم... گورستان جنت آباد را به سازي كرديم و اوس حسن بنا را آورده ايم تا مسجد جامع خرم شهر را با دوغ آب و گچ بكند مثل اول،‌يعني مثل سي سال پيش و ترقي معكوس كرديم و كاشي هاي فيروزه اي افتاده را با رنگ پلاستيك درجه سه ي وطني نوسازي كرده ايم و اين سند ملي دفاع را تبديل كرده ايم به يك مسجد بي ريخت كه در همه جاي اين كشور نظائرش را داريم، تازه جديدتر و خوش ساخت تر. البته خود مردم هم ساخت مان هاي جنگ زده شهر را بازسازي كرده اند تا يك روستا شهر بي در و پيكر بنا كنيم بر بازمانده خرم شهر...حال آن كه مي شد يك بلوك محله اي را مثل يك موزه جنگ، پيش از فرستادن تانك ها به عنوان آهن قراضه به ذوب آهن حفظ كنيم و باقي شهر را بسيار امروزي معماري كنيم و بازسازي و كنارش هم بزرگ ترين مسجد خاورميانه را با معماري ايراني و صفوي و تيموري بسازيم....

حلا همه اينها چه ربطي دارد به منطقه ازاد؟! خرم شهر امروز در طول سال بيش از دو ميليون نفر بازديد كننده دارد از مناطق جنگي. رقم دو ميليون توريست را نزد هر دانش جوي ترم دوي اقتصاد كه بگذاريد بايد برق سه فاز از كله اش بپرد، اما اين رقم، بيخ گوش منطقه آزاد، در قالب كاروان هاي راهيان نور وارد ميشوند و خارج مي شوندو كك هم آقايان را نميگزد...

دو ميليون نفر از نقاط مختلف ايران، عمدتا با اتوبوس و قطار و بيش تر در ايام نوروز وارد خرم شهر ميشوند. آب شان را بسته بسته از تهران ميآورند تا گرفتار آب شور جنوب نشوند. غذايشان را از آش پزخانه ي بزرگ سپاه در سه وعده تحويل ميگيرند. شب در سوله هاي بد ريخت سپاه و ارتش بيتوته ميكنند و در صف هاي كيلومتري دست شويي مي ايستند. روز، توسط راويان و البته سوار بر همان اتوبوس هاي خودشان به منطق جنگي ميروند. باك گازوئيل را هم نه در پمپ هاي شهر كه در پمپ هاي تعبيه شده در پادگان ها پر ميكنند. در مناطق جنگي هم كمي خاك مقدس جنوب را داخل چپيه ميريزند به عنوان سوغات و بازديدي ميكنند از مناطق عملياتي كه البته در شلمچه اش هم به دليل فقدان بودجه نتوانسته ايم موانع ستاره اي و خاك ريزها را در اندازه ي واقعي دوباره بسازيم و بعد هم سر و ته ميكنند به سمت شهر هاي بزرگ خود. بعضي البته در ميان راه، در بروجرد و اصفهان و يزد و اراك، براي خانواده هاشان سفال و جاجيم و گز وقطاب و فطير هديه ميخرند ...

نتيجه؟ مردم خطه خوزستان كه بايستي راويان حقيقي جنگ باشند و ميزبان خون گرم جنوبي، كه اين كاروانيان شاهد حماسه ي مقاومت ايشان باشند، تبديل ميشوند به بزرگ ترين دشمنان اين دو ميليون نفر كه ميآيند و زباله ميريزند و ميروند! و هيچ نقشي در اقتصاد شهر ندارند...

براي رضايت مردمان يك شهر محروم، لازم نيست كه رييس جمهور در سفر استاني اول، وزير نيرو را و در سفر استاني دوم، فرمان دار را ايلااولاكند! در سفر اول وعده دهد كه اگر مشكل آب شور حل نشود، وزير نيرو را فرو ميكنم توي لوله ي آب يا بالعكس، و در سفر دوم دستور دهد كه حالا مشكلات حل نشده است، كارتابل كاري فرمان داري خرم شهر را بفرستيد دفتر رييس جمهور يا بالعكس! اين وعده و وعيدها لازم نيست، بل لازم است كه منطقه ي آزاد كه زير نظر رييس جمهور كار ميكند، به مردم پاسخ گو شود و فكري بكند براي درآمد زايي از اين دو ميليون نفر توريست منطقه ي جنگي كه حتما شعبه اي است بزرگ از توريم مذهبي يا سياحتي مثلا.دو ميليون نفر اگر لااقل پنج روز در منطقه بمانند، يعني ده ميليون نفر- روز و اگر روزي فقط بيست دلار- خود يا نهاد آورده شان_ هزينه كنند براي اقامت و خورد و خوراك و بازديد و خريد، يعني دو ميليارد دلار گردش مالي در اقتصاد ضعيف خوزستان.به جاي پادگان ها ، مردم كمپينگ درست كنند با امكانات مناسب و هر شب با قيمتي پايين، مثلا سه دلار براي هر نفر، اجاره بدهند كمپينگ را تا حال و هواي اردويي كاروان ها نيز حفظ شود. يا اصلا دوش هاي حمام، سكه اي شوند و پولي تا اجاره ي نفري پايين تر هم بيايد. طبق قانوني، هر گونه فروش گاه محصولات فرهنگي_ كه درآمد خوبي هم در آن ايام دارند_ به كتاب فروش هاي شهر، يا جوانان بومي اجاره داده شوند. مردم را تشويق كنند تا در اين مدت آش پز خانه هاي عمومي براي غذاي اين دو ميليون نفر راه اندازي كنند به عوض توزيع غذا با لندكروز. ساعتي زمان بگذاريم براي خريد هديه و سوغاتي در بازار هاي شهر_ كه والله از مستحبات است و خود رزمندگان اسلام هم اين مستحب را هنگام برگشت انجام مي دادند!

همه ي اين ها را بدهيم به دست مردم ودر عوض نهادهاي دولتي و نظامي به جاي آش پزي و جا پهن كردن، تمام فكرشان را بگذارند بر سر به ترين راه انتقال تجربه هاي جنگ به كاروان هاي راهيان نور، حالا به جاي خريد گنبد گالوانيزه، فكر كنيم كه چه گونه موزه هاي جنگ مان را وسيع تر كنيم و مديوم هاي روايت مان را مدرن تر و پيچيده تر و...
========================================
32
قصه راستكي: رسيد قصه به جايي كه عرض كنم
http://realstory.persianblog.ir/post/118
اميرعلي-خرداد89

بدجوری با "نفحات نفت" رضا امیرخانی کیف کردم. خدا قسمتتان کند.
========================================
31
خبرگزاري برنا: نحوه ارائه و ادبیات «نفحات نفت» برای مخاطبان جذاب است
http://www.bornanews.ir/vdcj8aet.uqeyozsffu.html
رضا هاشمي‌نژاد-خرداد89
رضا هاشمی‌نژاد، مدير مسئول نشر افق در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات برنا در مورد چاپ کتاب «نفحات نفت» رضا امیرخانی گفت: زمانی که صاحب قلمی همچون آقای امیرخانی به جایگاهی از لحاظ اعتبار و شهرت می‌رسد که جایگاه کم ارزشی هم نیست، مخاطبان اهل فکر، وی را به رسمیت می‌شناسند.
وی تاکید کرد: کار نشر، کار انتقال اندیشه و تکثیر آن است، به همین دلیل است که انتشار «نفحات نفت» امیرخانی را قبول کردیم.
هاشمی‌نژاد با اشاره به اینکه بحث درآمد نفتی، جزء مباحثی است که هر کسی با شیوه و ادبیات خاصی در مورد آن سخن می‌گوید، در توضیح این کتاب اظهار داشت: رضا امیرخانی، نویسنده‌ای نیست که فقط اطلاعات شخصی خودش را انعکاس دهد. وی با تحقیق و پژوهش در مورد درآمد نفتی ایران و شنیده‌هایش از دیگران، این کتاب را به نگارش درآورده است؛ چراکه امیرخانی نویسنده‌ای سطحی نویس نیست.
مدير مسئول نشر افق در پایان با اشاره به اینکه موضوع این کتاب جدید است، خاطرنشان کرد: نحوه ارائه و ادبیات «نفحات نفت» به گونه‌ای است که برای مخاطبان جذاب خواهد بود.
کتاب «نفحات نفت» رضا امیرخانی از سوی انتشارات افق منتشر و در نمایشگاه بیست‌وسوم عرضه شد.

در همين رابطه :
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشته‌اند (2)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشته‌اند (1)

  نظرات
نام:
پست الکترونيک:
وب سايت / وب لاگ
نظر:
 
   
 
   
   صفحه نخست
   يادداشت
   اخبار
   تازه ها
   يادداشت دوستان
   کتابها
   درباره نويسنده
   تيراژ:٨٦٠٢٥٠
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
 

 
بازديد کننده اين صفحه: ١٠٢٨٢
.کليه حقوق محفوظ است
© CopyRight 2008 Ermia.ir & Amirkhani.ir
سايت رسمي رضا اميرخاني
Because when the replica watches uk astronauts entered the replica watches sale space, wearing a second generation of the Omega replica watches, this watch is rolex replica his personal items.